برگریزان اما بهار

ساخت وبلاگ

سلام

در ساعت های پایانی سال 1401 هستیم، من روی صندلی همیشگی لم دادم، همانجا! همان شرکت همان انگیزه، همان برنامه، دقیقا همان صداها! قبول دارم مسیر در سال جای متغییر شد اما اهداف مشخص و کاملا شفافه. من برای برگریزان در کوچه های مه زده کمی آسمون رو لرزوندم! کمی ژن خوب کمی ادرنالین نیازه. کمی باید بیخیال شد دیگه اینجا نزدیک بهارِ و من بهاری رو جشن میگیرم که در آن صدای گیتار به خشم الکترونیک صدا میده! راه من، راه ما، راه آنها همه بوی بهاری رو گرفته که توش آرامشه. تصمیم دارم سال جدید رو انفجاری آغاز کنم، فرصت ناب و موقعیت حساسه. امسال برنامه های زیادی دارم دلم می خواد یک بیگ بنگ باشم برای خودم، بشدت در سرم افق روشن، شن های ساحل داغ و دریا موّاجِ. با اینکه شرایط بشدت سخته اما بیکران قدرت و توانایی هام رو نمیتونم نادیده بگیرم. چند روز دیگه ماه رمضون رو هم در پیش رو داریم که باید ساعت های کاری رو تغییر بدم. ببینم میشه امسال رو جوری پیش ببرم که رضایت همه درونش باشه. دلم شمال میخواد نه که نخواد اما واقعا سردرد تحقق رویاهام هستم... آرزو هام رو میشه فهمید فقط نیاز به کمی صبوری هست. دلم میخواد امسال کارهایی رو انجام بدم که سالهای قبل نتونستم قدمی براشون بردارم. برگریزان می خوام اما در بهار! پروژه روی پروژه، انقلاب هایی شگرف از روزمرگی تا زندگی، از کاغذ تا عمل... وقتشه کمی دنیام رو به بازی های هیجان انگیز فکری عملی ادغام کنم. وقتشه زندگی دریچه هاش باز بشه! وقتشه که پاساک خونه تکونی کنه! وقتشه فستیوال ترنس منو یاد کنه! وقتشه کتاب ها رو گرد گیری کنم! لان وقتشه که جسمم رو به روز های اوج برگردونم! دیگه وقتشه کمی تن به آب بزنم؛ آسمون رو چنگ بزنم، صدا رو صدا کنم، سه تار رو کوک کنم...

آهنگ زمین و زمان باید بشم، برگریزان شده اما بهارِ؛ بهـــــار

سال خوبی رو همگی خواهیم داشت...
- پایان 1401

دست نوشته های فاضل نجفی

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۱ساعت 21:34 توسط فاضل نجفی |

دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 13:18