الماس نتراشیده

ساخت وبلاگ

سلام و درود
این روزها حال و احوال روحَــم خوب اما جسمم تعریفی ندارد؛ باز یک تضاد بزرگ در اهدافَم وجود دارد و آن چیزی نیست بجز سردرگمی در مرکزیت اهداف ( جملات پیچیده من شروع شد). از خودم راضی هستم پس این تضادها از بی تدبیری نیست من می دانم کدام مسیر راه سعادت است اما فقط می دانم! درحال حاضر تلاشی که چاشنیه این مسیر باشد قابل رویت نیست. هدف اول من در وضعیت فعلی ایران، زنده ماندن و حفظ بقاء در این روزگار سخت هست ( چقدر زشت! این تفکر یک انسان روشنفکر ایرانیست، خدا به داد آدم های بی هدف برسه ). تلاش می کنم اما این رضایتمندی کل کمالات من نیست. وقتی می دانی برای رسیدن به اهداف باید از چه  مسیر هایی بگذری، دنیای اهداف ترسناک می شود. خستگی از وجودم بیرون نمی رود اما کوه آتشفشان غیرتم در حال فوران است! لحظه ای نیست به اهداف فکر نکنم اما نمیدانم چه شده که شعاع بلند مدت اهداف همچون شب های امتحان ریاضیات کوتاه شده است ( کنایه به کجا زدم! عجب... ). خوشبختانه زنده هستم. به یاد صحبت دوستی قدیمی که می گفت باید همچون الماس صیقل خورد و درخشید، هر خراش روی قلب و روح نتراشیده ما که نشان از سختی های روزگار است؛ از ما الماسی می سازد که دنیا را محو تماشا می کند. قدرت داریم، زنده هستیم و هر روز برای بهترین بودن خودمان، تراش می خوریم؛ تمامی مسیر زیباست و برای این زیبایی زنده هستیم. از خداوند می خواهم که در این مسیر ما را یاری کند.
- و اما این روز های این الماس نتراشیده چگونه است:
تجربیاتی جدید دارم که باید در این دفتر خاطرات درج کنم تا روزی پشیمان نَـشم. خیلی سخته بعد از سال ها متوجه بشی یک اشتباه بزرگ رو انجام دادی و با پافشاری به اجرای  اون، زندگیت رو نابود کردی! من بیشتر زندگیم رو برای رضایت دیگران زندگی کردم و موفقیت زندگی دیگران رو موفقیت زندگی خودم می دونستم! واقعیت تلخه و این تلخی بعضی وقت ها تا سر حد مرگ آدم رو اذیت می کنه و زمانی متوجه خواهی شد که خودت از خودت بدت میاد. من زمان زیادی رو وقف موفقیت زندگی دیگران کردم! ناراحت نیستم حقیقت خوشحالم اما دیگه بسه! باید یک جا تمام بشه این روش! شاید خیلی از دوستان که این مطالب رو بخونن به خودشون بگیرن اما منظور من شخص خاصی نیست ( خصوصا تو که دفترخاطرات من رو داری میخونی پس منظورم رو اشتباه برداشت نکنید). مشکل خود خودم هستم. این روز ها من در ترک عادت های اشتباه زندگیم استم. تنهام! تنهای تنها! به دنبال تغییر هستم...
گفته ها و تجربیات زیاد است که به مرور زمان در دفتر 7920 درج خواهم کرد...

به امید فردایی بهتر زنده هستم
شبتون بخیر

- پایان

+نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۰ساعت 20:45 توسط فاضل نجفی |

دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 134 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:04