نُت های عصبی

ساخت وبلاگ

صدای رد شدن خطوط در نوار مغزم همانند نواختن نُت های نامزون پیانیست عصبی، در نگاه اساتید تالار وحدت است. با همان لجبازی و خشم؛ منِ پُر سوال را با خودم درگیر جدال کرده است! یاد روز اولی افتادم که برای گرفتن حقم از این دنیا، درب زندگی را گشودم و برای تلاشی سخت وارد جاده ترس شدم، اما...؛ ترافیک، ترافیک و باز هم ترافیک، همان نُت های ناهماهنگ جوانی و دقیقا همان بی احترامی های قدیمی نگذاشت در گذر زمان، حَل شوم. نمیدانم این نُت های درست را کی زدم که امروز با همان دستان لرزانم نمی توانم حتی Do را درست بنوازم....
این انگشتان، همین انگشتان انتخاب گر لعنتی زندگی من را به هر طرف که دلشان می خواست کشاندن. طعم این زندگی خداوکیلی آن نبود که می خواستم. این صداها، این فشار های روانی صبر را از دستانم گرفته، واقعا نُت ها را درست نواختم؟ هر روزم سخت تر از دیروز شده، آن آسمان بیکران امید جای خود را به روزنه های کوچک امید داده. از شانس بد، من هم آن آدم قدیم نیستیم، با کوچکترین فشار روحی، عملکردم صفر می شود.
خداوندا کمک کن من نوازنده خوبی بودم...
 

دست نوشته های فاضل نجفی

+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۹ساعت 20:3 توسط فاضل نجفی |
دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 183 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 11:42