ابرهای پاییزی

ساخت وبلاگ

این ابرها را بخوبی به یاد دارم؛
دقیقا با همین ابرهای پاییزی زندگی من رنگی از جنس تلاش و تحرک گرفت، آنها نمیفهمیدند؛ در نگاه مردم که خود را قاضی به زندگی هر کس می دانند من یک خانه نشین کاملا درون گرا بودم! در اواخر ده هشتاد نگاهشان به تلاشم تغییر کرد. هم مسیران زیادی داشتم که یک به یک از این مسیر خارج و به دنیایی دیگر رفتند. من در همان مسیر با قدرتی نشأت گرفته از کودک درون هنوز در همان دنیا قدم میزنم! اوکی فاضل جان کمی آرام....
فنجان را تکان می دهم تا دیواره های سرد فنجان از گرمای قهوه حسی نــو بگیرد. من همان پسرک دوران قدیم هستم، تغییرات دنیای فعلی را زیاد دوست ندارم. من هنوز به امید لبخند های پر انرژی همان شکلک یاهو مسنجر، صفحه اش را لاگین می کنم! معنی این ها تنهایی و در گذشته ماندن نیست؛ این همان اشتباهیست که همه با کلماتم، بارفتارم، باصحبت هایم برداشت می کنند و من شاکی از این قضاوت عجولانه هستم! خواهشا قضاوت نکنید؛ فقط چند دقیقه ای را در دنیای من قدم بزنید. قرار نیست کسی قضاوت شود، پاسخ و یا توضیح دهد. اینجا قسمتی از زندگی من است. اینجا 7920 است که نزدیک به یک ده همراه من بوده. بچه که بودم خیلی دلم می خواست در زمان بارش باران من بالاتر از ابرها به این اتفاق نگاه می کردم... ابرهای پاییزی برای یک انسان ده شصتی معنی های زیادی دارد.  یادش بخیر چه روز هایی باران می بارید و من در کنار کامپیوتر این لحظه را به اشتراک بچه های چت روم می گذاشتم. چه دوستانی چه روز هایی چه اهدافی چه حرف هایی... خیلی ها را از دست دادیم، خیلی ها... اما هر چه که بود در زمان خود زیبا بود.
[کمی بغض دارم]خب بگذریم؛ امیدوارم زمانی به ابرهای پاییزی نگاه می کنید، گذشته را به خوبی یاد کنید و قهوه را داغ میل کنید....
موفق و پیروز باشید.
دست نوشته های فاضل نجفی درگاه

+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۹ساعت 22:2 توسط فاضل نجفی |
دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت: 17:07