همین حوالی

ساخت وبلاگ

ابر بود و زمستانی بارید، در آن زمان صحنه ای را خلق کرد که بزرگ مردان تاریخ ایستاده تشویق اش کردند! او یکی از هزاران بود! کابوسی خاکستری به توان بازو های کوچک و افکار بزرگ آنچنان تغییر ایجاد کرد که نسل ها از آن یاد خواهند کرد. باید بعضی وفت ها به نقطه شروع برگشت، اینجا ایران است و در همین حوالی انسان هایی بزرگ در زیر خاک آرامیده اند که روزی جان در کف اخلاص آرامش و امنیت امروز ما را فرآهم ساخته اند. گویند که ما از آن بزرگان میراثی ارزشمند به همراه داریم و برای رسیدن به آرامش خود و هنر آن بزرگان باید میراثدار خوبی باشیم. اما واقعیت چیز دیگریست! زنان  و مردان شرم را بر هم محرم کرده اند! اینجا دیگر آن جایی نیست که برای آزادگی اش خون ها داده شد. دلچرکین تر از این هم مگر می توان بود؟ همه چیز رنگ کثافت گرفته، حرام حرام حرام! خسته کننده ترسناک و ظالمانه! آخر این همه تغییر را چگونه باید هضم کرد؟ گناهکاران مهر تایید از وزارت بیشعوری گرفته اند، آخ که دلم از درون برای مادری که فرزند خود را برای امنیت این کشور قربانی کرد می سوزد، حتی من که خود شیفته بیان هستم هیچ قدمی برای این آزادگی بر نداشته ام و در پایان به تماشای دلقک های مجازی می نشینم تا زمانی را برای بیشعور جلوه دادن خود گذرانده باشم. فیلتر که معنی ندارد وقتی چشمانمان گناهکاران را به راه اشتباه هدایت می کند. دقیقا در همین حوالی عذاب در کمین است. باید به درگاه خدا توبه کرد و برای رسالتی که میراث دار آن هستیم باید تلاش کنیم. ای شهیدی که در این حوالی زندگی می کنی، ما را ببخش، تو را قسم می دهیم که در حضور خداوند شفاعت مان کنی و برای این جاهلیت ما را عفو کنی/.

دست نوشته های فاضل نجفی درگاه

دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 154 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 10:16